فـرامـوشى
پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۵ ب.ظ
حـس عجیبـى هـر شـب در مـن سقـوط میکنـد !
چیـزى شبیـه به تهـوع سـراسـر زنـدگـى ام را فـرا گـرفتـه است
به کلمـه اى مبهـم مـى انـدیشـم
فـرامـوشى !
بیـش از چنـد مـاه است که با ایـن کلمـه ى به ظاهـر ساده کلنجـار میـروم
و به هیـچ میـرسـم ..
جـالب تـر ان است که چیـزى که قصـد فـراموشـى ان را دارم
از هـر واضحـى واضـح تـر است !
و مـدام پیـش روى چشمـانم خـودنمـایى میکنـد
روزهـاى اول خـودم را گـول میـزدم
کـه مـن همـه چیـز را از یـاد بـرده و دیگـر هیـچ چیـز ازارم نمیـدهد !
ایـن حـس خیلـى مانـدگار نبـود
تا دوبـاره رسیـدم به همـان تهـوع همیشگـى
بـــراى مـن این کلمـه روز به روز بـى معنـى تـر میشـود
و یقیـن دارم که امـرى غیـر ممکـن است
گـویا ان کـه به ایـن کلمـه رسیـده
مسـت بـوده است !!
.
.
امضـــا : خـانـوم ى
۹۴/۰۶/۰۵