چــرا
دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۳۳ ب.ظ
نفهمیـدم
نفهمیـدم که ایـن همه بى حـوصلگـى از کجـا میـاد
چـرا اون کتـاب قشنـگه رو نصفـه خـونـدم
و اون یـکى رو هنـوز شـروع نکـردم
چـرا انقـدر از مـوهـاى فـرفرى ُ بلنـدم بـدم میـاد
و حتـى یــادم نیست اخـرین بار کى شونـه شون کــردم
یا چـرا شـکلاتا مثـل همیشـه خـوشمـزه نیستـن
و از خـریدنشـون اصـلا ذوق نمیکنـم
چـرا ایـن لاک قـرمـزه انقـدر بـد رنـگ شـده
و دیـگه دوستـش نـدارم
چـرا اون ادمـه دیـگه انـلایـن نمیشـه
و نمیشینـه تا صبـح واسـم از چیـزاى قشنـگ بگـه
چـرا وسـط اون فیلـم قشنـگه شـارژ لپ تـاپ تمـوم میشـه
و شـارژرش خیلـى دوره
چـرا دیـگه با دو تـا فنجـون قهـوه منتظـرت نمیشینـم
و
تـــو چـرا نمیـاى ؟؟
.
.
امضـــا : خـانـوم ى
۹۴/۰۶/۰۹